دیابت و بیماری های قلبی – متوجه شدم ، حالا باید چکار کنم؟

من دیابت دارم. من آن را نخواستم و نمی خواهم اما تا آخر عمر با آن گیر کرده ام. زمانی می توانستم کاری انجام دهم اما اکنون دیگر دیر شده است. من فکر می کردم “سوپرمن” هستم و هیچ چیز نمی تواند مرا سخت گیر کند! برای دیگران اتفاقات بدی می افتد و علاوه بر این ، من کارهایی دارم که باید انجام دهم و نمی توانم نگران چیزی باشم که نمی بینم.

آشنا بنظر رسیدن؟ پسر ، من تا حالا اشتباه کردم !!

پس از 15 سال تلاش برای قرار دادن دیابت در زندگی من و عدم پذیرش آن به عنوان قاتل موجود ، تقریباً من را کشت!

چندین ماه بود که حالم خوب نبود اما هنوز آنقدر کار برای انجام دادن داشتم که مراجعه به دکتر را به تعویق انداختم. سپس در آخرین شغل سال خارج از شهر واقعاً احساس وحشتناکی کردم. حتی چند نفر از همکارانم متوجه ظاهر بد من شدند و از من خواستند که وقتی دکتر متخصص قلب در مشهد به خانه می آیم به پزشک مراجعه کنم. در این مرحله من با آنها موافق بودم-می دانستم که باید دریابم چه بلایی سر من آمده است.

من به متخصص غدد درون ریز خود که از آنچه می بیند خوشش نیامد ، رفتم و مرا برای انجام آزمایشات به متخصص قلب فرستاد. یکی از آن آزمایش ها انجام آنژیوگرافی به صورت سرپایی در بیمارستان بود. آنژیوگرافی یک روش نسبتاً ساده است (برای شنیدن صحبت پزشکان) که در آن لوله ای با شکاف از کشاله ران به قلب شما می رسانند و به اطراف نگاه می کنند. باید حداکثر چند ساعت طول بکشد و به خانه بروید!

خوب ، من یک خانواده بسیار حامی دارم ، بنابراین همه آنجا بودند تا مرا تشویق کنند. آنها از هر چیزی که مربوط به “قلب” می شود عصبی هستند زیرا یکی از برادرانم چند ماه قبل تعویض سوپاپ انجام داده بود. بنابراین با یک بغل و بوسه و چندین “نگران نباش ، همه چیز خوب خواهد شد” من رفتم.

آزمایش شروع شد ، چند دقیقه ای گذشت و سپس همه سر خود را روی هم گذاشتند ، شروع به نالیدن در بین خود و اشاره به صفحه مانیتور کردند. سپس یکی از پزشکان به من گفت که چیزی را دیده اند که دوست ندارند و باید بلافاصله برای جراحی بای پس دوگانه به جراحی بروم.

اولین فکر من “WHOA !!” من نمی دانم شما به چه چیزی نگاه می کنید اما نمی تواند به من ربطی داشته باشد! من امروز برای یک آزمایش ساده به اینجا آمدم و برنامه هایی دارم. من یک بعدازظهر کامل از کارهایی دارم که باید انجام دهم-نمی توانم عمل کنم. من واقعاً نمی توانم قلبم را عمل کنم! من سوپرمن هستم ، یادت هست؟

آن موقع بود که دکتر به من گفت که دو شریان اصلی قلب من را نگاه می کند و آنها تقریباً به طور کامل مسدود شده اند. این همان چیزی است که آنها می گویند بیوه ساز. هر لحظه ممکن است دچار حمله قلبی شوم یا شانس کمی برای بهبودی داشته باشم. باور کنید ، این آخرین اخبار به طرز چشمگیری تصمیم شما را در مورد برنامه های روز تغییر می دهد!